راهبرد نجات اقتصاد ايران

یک روزی کاندالیزا رایس وزیر خارجه بوش پسر از تولد خاورمیانه جدید سخن می گفت؟

همان روزهای که آمریکا اینقدر بدهکار درمانده و مشکل اقتصادی نداشت؟

همان روزهای که آمریکا قدرت مطلق سیاسی و نظامی جهان بود و بوش پسر هر چه را می خواست با قدرت و زور انجام می داد.

این مست قدرت بودن آمریکا سبب شد تا چشمان بوش پسر و وزیر امور خارجه تحصیل کرده و مقام سابق مشاور امنیت کاخ سفید نتوانند خوب ببینند 

نوعی کوری از قدرت نوعی کوری از خود پسندی نوعی کوری از فهم و هوش خود همه با هم دست به دست هم داد.

ویک عدم تشخیص آینده را بر دولت و ملت آمریکا تحمیل کرد.

تحمیل شکست سیاسی شکست اقتصادی تحمیل عدم توانایی تحمیل بیست هزار میلیارد دلار بدهی دولت و.....................

اگر آن روز آمریکا بهتر از آن نگاه کرده بود به جای چند جنگ ویرانگر و زور گفتن همانند اوباما رو در روی مشکلات می نشست صحبت می کرد رایزنی می کرد با طرفهای در گیر چه دشمن چه دوست به یک توافق های دست می یافت؟

اکنون آمریکا هنوز قدرت مطلق و مسلط دنیا بود امروز قدرت اقتصادی آمریکا باز هم حرف اول را می زد

حرکات بوش پسر و کابینه جنگ طلب او پای آمریکا را شکست امروز آمریکا با یک پای شکسته و گچ گرفته راه می رود.

اما افکار عمومی آمریکا پس از مشکلات بسیار در دوره اوباما و تحمل مشکلات اقتصادی بسیار و حتی 

بحران اقتصادی که هنوز هر چند وقت یکبار همانند آتش فشان خاموش آتش و خاکستر بر اقتصاد می 

ریزد فکر کرد بدبختی از رئیس جمهور منطقی و متفکر است

غافل آنکه او وارث حماقت های دیگران بود و فقط سعی کرد آثار تخریب کمتر و وضعیت را کمی بهبود ببخشد.

لذا به یک کابوی دهن گشاد لاف زن رای داد تا یک بار دیگر همانند دوره بوش سودای خام قدرت و ثروت را در سفره ببیند.

بی گمان اگر اوباما نبود و دوره هشت ساله او نبود امروز مردم آمریکا وضع بسیار بدتری داشتند.

اما دوره او تمام شد.

اینک یک کابوی تمام بر آمریکا مستولی شده لاف و گزاف او کمی آمارها را بهتر کرده اما او و زیر خارجه هم فکرش پمپئو هر دو مانند کابینه شیفته قدرت و ثروت گذشته هستند؟

آنان مانند پیر مردان کنگره سودای آمریکای پیروز گذشته را در سر دارند 

اصلا روی زمین نیستند در گذشته سیر می کنند؟

قادر به دیدن نیستند قادر به تشخیص درست موقعیت نیستند .

لذا هر که خلاف تصور آنان بگویید و بنویسد یا تحقیق کند یا گزارش روزنامه یا تحلیل سیاسی ارائه کند 

بر نمی تابند فورا برکنارش می کنند؟

تخریبش می کنند تحقیرش می کنند ؟

هر که آنان و تصمیمات اشتباهشان را تایید کند ارتقا می دهند ولو فهم و شعور کافی نداشته باشد 

ولو سابقه مرتبط نداشته باشد ولو فقط لاف گزاف زن باشد

لذا اینجاست که انتصابات ترامپ می شود تحلیل کرد.    

اما مشخصات کابینه جدید یک مرد مغرور ثروتمند بر مسند که فکر می کند تمام دنیا باید بر اساس خواسته او بچرخد

همه کشورها باید مطیع اوامر او باشند

هر چه او دستور می دهد انجام شود ؟

لذا یک پسرک جوان سعودی (سلمان )که رگ خواب او را پیدا (پول ) با رشوه های روی میز و زیر میز بر او مسلط می شود خوب می بیند.

خواسته خود را خواسته آمریکا دیکته می کند .

نتیجه ترامپ کور می شود همانند  بوش پدر لاف و گزاف برای چند سعودی بی سرانجام سر می دهد

او کشورهای دنیا را در اندازه خودشان نمی بیند

او خواسته چند سنی بی پشتوانه را بر خواسته 500 میلیون نفر در خاورمیانه ترجیح می دهد؟

او ایران را در اندازه خودش نمی بیند فکر می کند با یک کشور جهان سومی عقب افتاده با چند آخوند طرف است

او هشتاد میلیون جمعیت به غایت فعال سیاسی و ده میلیون تحصیل کرده و قدرت نظامی دو میلیون نفری مجهز به انواع سلاح نمی بیند 

او 36 میلیون سعودی اغلب بیسواد چادر نشین بزرگتر می پندارد

او خیال خام ثروت آل سعود بسیار بزرگتر از واقعیت می بیند ( ثروتی که از بین رفته)

او امارات یک میلیون دویست هزار نفری به اندازه روسیه می بیند

او مردم یمن کوچک و کم می پندارد او مردم فلسطین انگشت شمار می داند؟

او سوریه را به اندازه یک سانتی متر می بیند او پاکستان دویست میلیونی یک اضافه بار می بیند

او اروپا را نوکر دست به سینه می داند.

او ژاپن غلام حلقه به گوش می داند.

او چین یک کشور کارخانه ای و نارو زن می داند

او کشورهای همجوار آمریکا را بومی یان سرخ و زرد می پندارد

او اسرائیل قلب جهان می بیند

او در واقع نمی بیند نه تنها هر چیز در حد اندازه خودش نمی بیند بلکه بسیار اصرار دارد درست می بیند و درست می گوید؟

نتیجه اش می شود التماس و درخواست ملاقات با کره شمالی با اون ؟

او از کل دیپلماسی آمریکا می خواهد هرچه او می گوید بگوید درست است لذا یک آدم درست حسابی در مقام وزیر امورخارجه نمی تواند تحمل کند ؟

اما یک هم پیمانه و هم فکر مانند خود را وزیر می کند نتیجه چه خواهد شد ؟

از الان معلوم است او مانند بوش پسر خواهد تاخت تا اسب قدرت آمریکا را به زمین بزند؟

او الان شعار می دهد و می تازد اما بلاشک این ندیدن او و آمریکا را به دیوار خواهد زد یا به داخل دره خواهد انداخت؟

آنوقت این  اژدهای زرد چمبره زده در آسیا بر بالای سر او حاضر خواهد شد؟

شک نکنید این کوری زمین خوردن دارد؟

این که یک رئیس جمهور مثل بچه ها برای پول و زن بی تابی کند برای مسافرت به عربستان برای آن ها لحظه شماری کند؟

بی گمان آمریکا را به نا کجا آباد خواهد برد.

یک ماشین بزرگ به اندازه آمریکا اگر راننده کور یا نقص دید داشته باشد چه می شود؟

بلا شک تصادف. بلاشک سقوط بلاشک به دیوار زدن.

با تلفات زیاد با خسارت بسیار از خود ماشین یا دیگران؟

و این قدرت های منتظر بر سر جنازه تصادف کرده او حاضر خواهند شد نه برای دستگیری برای تکمیل فاز قدرت خود؟

کافی است یک اشتباه دیگر مانند بوش پسر و جنگ های او انجام دهد آنوقت باید منتظر بود تا مردم آمریکا مانند ونزوئلا در خرابها دنبال آشغال ها بگردند تا لقمه نانی بدست آورند؟

آیا آن روز فرا خواهد رسید؟  

طرح شرکت بیمه مجازی کشوری ( صنفی/ کارخانه ای / کارگری ) بدون پرداخت حق بیمه اولیه

فقط با پرداخت مقدار ناچیزی حق عضویت ماهانه یا پرداخت تجمیع (سالانه)

در بعضی از نواحی ایران یک نوع بیمه محلی نانوشته روی کاغذ وجود دارد به این شکل که اگر گله گوسفند یک چوپان از بین رفت ( بر اثر سیل صاعقه آتش سوزی و غیره)

تمام چوپان های آن ناحیه هریک یک گوسفند بسیار جوان به چوپان حادثه دیده تقدیم می کنند تا این چوپان صاحب گله جدیدی شود ( بالاترین نوع همکاری و همیاری محلی)

حالا ما 3/5 سه و نیم میلیون مغازه دار در سطح ایران داریم اگر بیایم یک بیمه همگانی شبیه به آنچه در بین چوپان ها وجود دارد سازمان بدهیم قادریم حتی حوادث بزرگ و ضرر زیانهای بسیار عظیم براحتی پوشش دهیم 

فرض کنیم پنج هزار واحد صنفی در زلزله بم نابود شده است هر کدام به نرخ روز و به طور متوسط پنجاه میلیون تومان ضرر کرده اند 

اگر تمام این سه و نیم میلیون مغازه در طرح بیمه مجازی مذکور شرکت کرده باشند و ثبت نام کرده باشند هر کدام فقط هفتاد پنج هزار تومان خسارت پرداخت کنند می توانیم تمام ان پنج هزار واحد صنفی ویران شده را دوباره باز سازی کنیم

این نوع همکاری صنفی می تواند بهترین و بزرگترین سازمان بیمه جهان را تشکیل بدهد

به این شکل که یک سایت اختصاصی درست کنیم و اعلام کنیم هر مغازه می تواند در این نوع بیمه شرکت کند اعم از اینکه جواز داشته باشد یا نداشته باشد 

بعد از ثبت نام هر مغازه فقط تعهد می کند هر گاه خسارتی در هر نقطه کشور رخ دهد من حاضرم به سهم خودم تا یک میلیون تومان پرداخت کنم تا به مغازه (مغازه های)حادثه دیده  داده شود 

فقط خود این تعهد باعث می شود شخص متعهد زیر پوشش همین بیمه قرار گیرد

در صورتی که برای خودش حادثه ای رخ دهد به او تا مبلغ معینی ( 100میلیون تومان و قابل افزایش ) بلا عوض خسارت داده می شود 

و همین طور ماهانه مبلغ ده هزار تومان حق عضویت پرداخت کند تا یک صندوق تضمین برای حوادث کوچک وجود داشته باشد همین صندوق هم می تواند مبلغی معادل خسارت وام بدون بهره به حادثه دیدگان پرداخت نمایید

برای جلو گیری از سو استفاده این پولها فقط به حوادث و بلایای طبیعی یا جمعی پرداخت شود در حوادث شخصی ( فقط یک مغازه دچار مشکل شده باشد ) می توان فقط وام پرداخت کرد

خوب چنین بیمه با مبلغ ناچیز ماهانه دو هزار تومان می توان جامعه کارگری زیر پوشش برد

می توان زنبورداران گاوداری ها  و........ را زیر پوشش بیمه خود اتکایی برد 

چنین بیمه های می تواند در حوادث کمک بزرگی به ملت و دولت و آحاد جامعه باشد

چنین بیمه ای می توانست کل حادثه دیدگان ساختمان پلاسکو را پوشش دهد.

بیمه های که با تضمین پرداخت در بروز حادثه ایجاد می شود و نیاز به پیش پرداخت ندارد

این هم برای حادثه دیده عالی است هم برای پرداخت کننده ( چون پرداخت کننده هم خودش بیمه میشود )

حالا اگر در صورت بروز حادثه بعضی مغازه ها نتوانند یا نخواهند وجه درخواستی پرداخت کنند

از سیستم این بیمه بصورت خود کار حذف می شوند اگز ظرف یکسال با یک جریمه ده درصدی پرداخت کنند خوب می توانند در این سیستم بیمه قرار گیرند

ضوابط و مقررات طی چند نشست با متخصصین بیمه قابل تدوین است

جان کلام بزرگترین پوشش بیمه ای دنیا را فقط با کمی دقت و تبلیغات با هزینه ناچیز  می توان بنام جمهوری اسلامی ایران در دنیا متداول کرد

مصداق یدالله با جماعت است       

شاید امروز هیچ سرمایه گذاری بهتر از تامین امنیت اقتصادی آینده نباشد

این خود صنعتی عظیم در دنیای امروز است از بالاترین شرکتها تا کوچکترین فرد روستایی اگر بتواند با یک قرار داد منصفانه آینده و پیش آمد حوادث کنترل اقتصادی کند

بقول ( آخوندها) عقد عوض به عوض مبنای فقهی آن دریافت وجه برای تامین عوض در آینده

می تواند انقلابی بزرگ در ایران بپا کند

 یعنی یک روستای با پرداخت روزانه 200 تومان یک گواهی دریافت پانزده میلیون خسارت در بروز سوانح و بلایای طبیعی و یا مریضی دریافت کند

با یک قرارداد ساده و مختصر در سه قسمت سه ساله در پایان و قبل هر سه ساله پنج میلیون تومان تضمینی دریافت کند 

حالا یک شرکت یا تاجر یا تولید کننده بزرگ هم با پرداخت وجه بیشتری بتواند چنین تضمینی برای آینده خود دریافت کند چه انقلاب بزرگی خواهد شد 

حتما این اطمینان ها از بسیاری جرم ها تقلب ها دستبرد ها و نا امنی اقتصادی خواهد کاست

بر خلاف تبلیغات مردم ما مردمی قانع و صبور و صرفه جویی هستند

این اطمینان با پشتوانه یک اداره مقتدر دولتی انقلابی خواهد بود. بسیار عمیق و اساسی به شرطی که در تدوین قرار داد و اجرای آن دقت فقهی و نظارت کامل وجود داشته باشد حاصل آن   

چقدر می تواند در تامین امنیت مال کشور و اشخاص مفید باشد امروز این صنعت در دنیا بسیار پیشرفت کرده 

اما در ایران یک غده سرطانی بر آن سایه انداخته با (سود جویی و بالا کشیدن سرمایه مردم ) با قرار داد های ترکمن چای 

عدم سیطره و نظارت کامل بیمه مرکزی موجب شده تا شرکتهای قارچ گونه از در و دیوار سر در آورند 

هر چطور دلشان خواست قرار داد بنویسند بعد هم که موقع عمل به تعهد با مطرح کردن چند بهانه از پرداخت هر گونه خسارت به لطیف حیل شانه خالی کنند حتی شرکتهای دولتی بیمه؟

حتی از باز پرداخت اقساط و اصل وجه پرداخت شده برای بیمه (به بهانه اینکه پول شما هزینه پرسنل و غیره شده شانه خالی کنند )

این که نشد بیمه اول بسیار اصرار می کنند بیا بیمه شو 

بعد هم بسیار بهانه می تراشند که شما مشمول دریافت خسارت نمی شوید به دلایل مختلف؟

اولین گام برای انقلاب در این زمینه تدوین قرار دادهای فقهی و منطقی توسط حوزه علمیه قم است

نه هیچ مرجع دیگر صرف شرکت داشتن چند آخوند درجه دو در شرکت بیمه مرکزی مفهوم اسلامی بودن قرارداد ها را ندارد 

همان کاری که بانک مرکزی کرد چند روحانی در شورای فقهی بانک مرکزی جمع آوری کرد بعد گفت این بهره های 34 درصدی اسلامی است زهی از خیال باطل

اتفاقا" من بعنوان کسی که اطلاعات کمی که از فقه اسلامی دارم مدعی هستم فقه شیعه بسیار از قانون بیمه آمریکایی و اروپایی برتر است ( در واقع این مکاسب دریای از امکانات موارد فقهی برای تدوین قانون بسیار پیشرفته بیمه در دنیای امروز در خود دارد)

پیشنهاد رعایت موارد زیر برای شرکتهای بیمه و مفاد قرار داد آنها حداقل الزام دارد

1- هیچ شرکت بیمه ای نباید بیش از مجموع سرمایه خودش تضمین صادر کند

2- شرکتهای بیمه ( در ایران ) نباید وابسته به بانکها و تابعه شرکت های دیگر باشند.(شرکت بیمه مستقل باشد اما خود شرکت بیمه می تواند شرکت تولیدی زیر تابعه خودش داشته باشد)

3- نصف سرمایه شرکتهای بیمه توسط  اداره تامین بیمه ها در یک صندوق همواره نگهداری شود جهت تضمین شرکتهای بیمه و پرداخت به خسارت دیدگان که توسط همان شرکت پوشش داده نشده است در واقع تضمین پرداخت

4- هر قرار داد جدید باید توسط اداره تامین بیمه تایید شود و نصف عایدی آن به صندوق تامین ریخته شود همانند کد رهگیری در خرید املاک

5-هر موردی که در متن قرار داد نوشته نشده باشد برای عدم پرداخت نمی تواند مورد استناد قرار گیرد ( در واقع شرکتهای بیمه باید مورد پرداخت اقساط توسط بیمه گذار با جریمه های 20 درصد تا 100 درصدی قید کنند نه اینکه عدم دریافت یک یا چند قسط مبنای کنسل کردن کل قرارداد بیمه قرار دهند )

5- همانند بیمه شخص ثالث پرداخت خسارت و حق بیمه گذار تضمین شده باید باشد

6- فسخ قرار داد هم در مفاد آن قید در صورت توافق  بیمه شونده با دریافت وجه قرارداد را واگذار نماید این وجه شامل اقساط پرداخت شده + سود معقول معادل درصدی از زمان کل بیمه اما شرکت بیمه گذار حق فسخ قرارداد یک طرفه ندارد.

باقی مفاد را بعهده شورایی متشکل از فقهای جامع الشرایط و شرکتهای بیمه می گذاریم

اگر تضمین صد در صدی پرداخت خسارت و وجه بیمه گذار در ایران داشته باشیم آنوقت این صنعت مریض امروز اقتصاد ایران می تواند رشد پنجاه برابری تجربه کند که پدیده شیرین و رشد اقتصادی بسیار بزرگی موجب خواهد شد 

چون شرکتهای بیمه موظف خواهند شد حداقل 30% درصد بیمه دریافتی در کارهای تولیدی بکار گیرند و از وارد شدن به خرید فروش زمین و خانه و مسکن منع خواهند شد 

 یک شرکت بیمه که باید تنوع بیمه ها را (هم از حیث جغرافیا و هم از نوع بیمه ها) داشته باشد

می تواند بازوی توانای ملت باشد.

و پرداختهای به موقع و بجا برای کشور تضمین عمومی ایجاد خواهد کرد و در ریشه کردن فقر ستون توانای دولت خواهد بود اگرچه شرکتهای بیمه می توانند خصوصی باشند

   در تمام دنیا صنعت بیمه و بانک دو فعالیت موازی و مکمل همدیگر هستند 

اما در کشور ما شرکتهای بیمه شده اند راه در رو بانکها ( خارج کردن سرمایه بانک برای سود بیشتر ) لذا پیشنهاد من اینست حداقل برای ده سال مالکیت بانکها بر بیمه ها ممنوع شود تا اقتصاد کشور ثبات بگیرد بعد با یک سری قوانین حساب شده این کار بلامانع اعلام گردد.

یا اینکه یک بانک اختصاصی بیمه تشکیل بدهیم و اعضا موسس شرکتهای بیمه باشند هر کدام به اندازه سرمایه و تعداد بیمه شدگان خود مالک این بانک باشند در واقع یک بانک اختصاصی و تخصصی بیمه با قدرت وام دهی بالا بدیهی است هر کسی که خود یا کارش را بیمه کرده می تواند از این بانک با به وثیقه گذاشتن بیمه نامه اش وام بگیرد

همانطور که در قسمت 17 دیدیم عربستان مامور شده تسلیحات ما را برای آمریکایی ها و اسرائیل چک کند لذا به احتمال قریب به یقین جنگ در پیش است ( این پیش بینی من است امیدوارم درست نباشد)

چه بخواهیم چه نخواهیم ما رو در روی آنان باید به ایستیم 

باید همان روز که عربستان جلو ی ارسال کشتی کمک به مردم یمن را گرفت باید دراز به دراز می خواباندیمش رو به قبله نه اینکه صبر کنیم تا تمام نقاط ضعف خودش را با کمک کارشناسان آمریکایی پر کند

اما حالا با این اقتصاد بر ویلچر نشسته و با این مسئولین هویج خرده و در خواب خرگوشی فرو رفته

ناگهان جنگ هم از راه برسد چه خواهد شد؟

ظاهرا" هیچکس خود را صاحب خانه نمی داند هر چه هشدار می دهیم گویا همه خود را مستاجر میدانند رئیس جمهور که میگوید که من مستاجر چهار ساله هستم  می روم پس ....

بقیه هم همینطور ؟

آخر به اینجا رسیدم از رهبری تقاضای کمک کنم 

جناب آقای خامنه ای موضوع مرگ و زندگی تعداد زیادی انسان و حتی حیات جمهوری اسلامی ایران 

در میان است تمام نانهای که در چهل سال بعد از انقلاب بدست مسئولین داده شده تا در بین مردم توزیع کنند بین خودی ها تقسیم کرده اند امروز بیش 500میلیارد دولار پس انداز در بانکهای سو ئیس (1)از ایرانیان نگهداری می شود اما قریب 99/6 درصد مردم گریبانگیر فقر و بدبختی هستند

متاسفانه نه دولت فعلی قادر است نه ابزار لازم دارد تا این رکود کمر شکن را برطرف کند تقریبا" تمامی وامهای که در چهار سال گذشته عرضه شده حتی برای صنایع یا برای تسویه بدهی های گذشته استفاده شده یا به نور چشمی ها پرداخت شده

من شخصا هیچ امیدی به درست کردن وضع از جانب دولت و بانکها ندارم و نیست؟

با توجه به در پیش بودن حوادث ناگوار در راه

و قریب وقوع بودن جنگ و فقر پایان ناپذیر در حاشیه شهرها که به آمار بیست میلیون نفر(2) هم بالغ   می شود  از شما تقاضای کمک و توجه آنی دارم

از دستان اینان کاری ساخته نیست اگر کسی بتواند کاری کارستان کند شما هستید؟

امیدوارم قبل از آنکه دیر شود این چند سطر ناقابل به اطلاع شما برسانند    

امید دارم دم مسیح یای شما قبل از حادثه سر و سامانی به اقتصاد کشور بدهد

پاورقی

(1) در سالهای بعد از جنگ در یک موقعیتی به کشور سوئیس رفته بودیم در آن سالها برای بازسازی ایران پس از جنگ به 120 میلیارد دولار وام نیاز بود که باید توسط بانکهای خارجی تامین میشد اما آنان از دادن وام خودداری  کردند با یکی از مدیران ارشد یک بانک سوئیسی صحبت می کردیم ایشان معتقد بودند اگر ایران بتواند با دولت سوئیس توافق کند ما از سرمایه ایرانیان که در بانکهای سوئیس پول گذاشته اند می توانیم 120 میلیارد دولار به دولت ایران وام دهیم 

من سوال کردم از سرمایه ایرانیان قبل از انقلاب ایشان فرمودند نه از سرمایه ایرانیانی که بعد از انقلاب پول به سوئیس آورده اند این کار انجام می دهیم نوعا" سرمایه های قبل از انقلاب از سوئیس به آمریکا رفت.

(2) بطور متوسط هر استان کشور بین 350هزار تا ششصد هزار حاشیه نشین دارد حالا باتوجه به 30 استان کشور + دو تا دو و نیم میلیون تهران حساب کنید تعداد حاشیه نشینان چقدر خواهد شد تازه این آمار رسمی است تاریخ 6 فروردین 1396 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما سلمان خدادادی در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما در خصوص معضل حاشیه نشینی در کلان شهرها افزود :امیدواریم شعار سال تحقق پیدا کند چراکه بی ارتباط با حاشیه نشینی نیست .

با توجه به اینکه دشمن ظاهرا" عربستان ( استکبار آمریکایی و صهیونیستی ) خود را برای جنگ آماده می کند دوستان و مسئولین در خواب غفلت بسر می برند و گوش شنوایی در کار نیست به ناچار 

مقاله زیر برای زنگ خطر به آنان که باید بشنوند و نمی شنوند (در قسمت بعد توضیح خواهم داد چرا این متن نقل شده است ) در اینجا عرضه می کنم این نوشته عینا" از وبلاگ بلوگفا نقل می کنم نوشته آقای حبیب عبداللهی تحت عنوان                             "عربستان گوشت دم توپ آمریکا"

سابقه استفاده از حیوانات در جنگهای گذشته بر می گردد به جنگ جهانی اول و دوم 

در آن سالها بارها گله های خر یا گوسفند داخل میدان مین رها می کردند تا این حیوانات زبان بسته پا بر روی 

مین ها گذاشته و پیش مرگ انسانها شوند گاهی هم بعنوان سیبل و یا شلوغ کردن محیط جنگ از آنها استفاده میشد

اما دقت در سخنان ترامپ "عربستان باید طلا ها و دولارهایش را گرفت و سر او را برید ذبحش کرد" یک نقطه تاریک در ذهن من را روشن کرد  

امریکا مدتها است کینه تهران بدل گرفته است (از وقتی خاورمیانه بزرگ را از دست داده) 

لذا در صدد چک کردن این رقیب قدر است خوب چه کسی را با آن سرشاخ کند ؟

تا هم اینکه عزیز دردانه اش (اسرائیل) در امان باشد هم قدرت آتش ایران تست کند

اکثر کشورهای همسایه ایران یا کوچک هستند یا اینکه حاضر به ریسک نیستند

خود آمریکا هم در چند جنگ خاورمیانه حسابی متضرر شده درگیری نظامی با ایران می تواند او را تا ابد 

روی ویلچر بنشاند و حتی ممکن است اسرائیل نابود شود

یک کشور گوش بفرمان که بتوان مسئولین اش را گول زد و حتی از او تعریف کرده و تحریک کنیم 

و به مقابله با ایران بفرستیم    چه کسی بهتر از عربستان

بسیار مناسب این کار است اگر ایران توانست در مدت کمی از عهده عربستان برآید ما هم از شر این حکومت قرون وسطا راحت شدیم و هم اینکه به بهانه فروش اسلحه پولهایش را بگیریم

اگر توانست مقاومت کند ما هم کمک اش می کنیم اگر ایران را زد خیلی خوب خواهد شد چون دشمن بزرگ ما را زده است 

بله این عرب در سودای آقای خاورمیانه چه زود تحریک و آماده شد تا نقش یک "گوشت دم توب" را برا ی آمریکا بازی کند با کمال نادانی پشت سر هم به خیره سری خود ادامه می دهد

آنطرف ایران با چند صد هزار موشک آماده شلیک عجب صبوری بخرج می دهد. 

افزایش سریع و افسار گریخته قیمتها در این طوفان هجوم روانی اقتصادی دشمن حکایت تلخ این دو بیت سعدی علیه الرحمه است

بیش از هشتاد درصد اقتصاد ایران  دولتی است این حکمرانی مطلق شرکت های دولتی بر بازار ایران 

در واقع تحفه شوم نفت بود برسر سفره ایرانیان و دولتیان مرخص شده از حکومت برای دوران بازنشستگی خود.

شرکت های فولاد سیمان خودرو سازی پتروشیمی پالایشگاهی نیروگاهی حتی بازرگانی و بنیاد های مختلف تحت پوشش و این اواخر شرکتهای خصولتی 

آنچنان قدرتی دارند که قادرند با نفوذ دی نفوذ خود قانون مجلس شورای اسلامی به نفع خود تغییر دهند

قادرند هر حرکتی در اقتصاد انجام دهند بدون آنکه باز خواستی شوند

بدون آنکه مقامی از آن ها توضیح بخواهد؟

حتی از وزرا هم قدرتشان بیشتر است وزرا استیضاح می شوند اما اینان نه؟

وزرا برکنار می شوند اما اینان نه؟

حالا در این درگیری ما با آمریکا این شرکتها دارند همانند لشگر دشمن عمل می کنند؟

قبل از آنکه آمریکا یک قدم اساسی برای تخریب اقتصاد ایران انجام دهد .

اینان از شمال کشور تا سواحل دریای عمان و خلیج فارس با بمباران قیمتهای نجومی تخریب کرده اند؟

این مبالغه نیست عین واقعیت است.

چه کسی جرات دارد وسط این جنگ اقتصادی اینقدر قیمتها را افزایش دهد غیر از اینان

معلوم است پشتشان بسیار گرم است؟

این تخریب اقتصاد ملی و تضعیف کلان پول ملی بوسیله خودی ها با سردمداری خودرو ساز ها انجام شد

این همه ویرانه فعلا فقط به وسیله خودی ها انجام شده نه توسط آمریکا

خوب با این شرکتهای خصولتی و واسطه ای ما نیاز به دشمن نداریم ؟

یادم هست طی سالهای جنگ ایران و عراق مرتب آمریکا و کشورهای عربی بر علیه ایران جنگ روانی و اقتصادی و تحریم تکرار می کردند

اما در داخل کشور هیچ تاثیر حتی با تاخیر دو تا پنج سال هم نداشتیم

اصلا قیمت خودرو تقریبا تا آخر جنگ ثابت بود پیکان کماکان آخر جنگ زیر 50 هزار تومان توسط کمپانی عرضه می شد

به همین خاطر هم بخش خصوصی حیا می کرد و روند افزایش تورم بسیار آهسته و کند بود.

اکنون ساعت یازده صبح یک صحبتی در رادیو آمریکا اعلام می شود 

ساعت یازده ده دقیقه تمام شرکت های یاد شده بالا عکس العمل قیمتی را درج کرده اند.

این حرکات نه از روی زرنگی و عاقبت اندیشی است

بلکه از روی سود پرستی و دنیا طلبی مسئولان کشور ایجاد شده و نتیجه آن بسیار زیانبار خواهد بود حتی برای شرکتهای عمل کنند

لذا خالی از لطف نیست این چند مصرع سعدی ار تا آخر دنبال کنیم

حاکم ظالم به سنان قلم

دزدی بی‌تیر و کمان می‌کند

گله ما را گله از گرگ نیست

این همه بیداد شبان می‌کند

آنکه زیان می‌رسد از وی به خلق

فهم ندارد که زیان می‌کند

چون نکند رخنه به دیوار باغ

دزد، که ناطور همان می‌کند

یکی از چالش بر انگیز ترین مشکلات کشور نداشتن اطلاعات جامع است در هر موردی است

نگاه کنید به این همه نیروی انسانی چه کسی می داند ما چقدر تحصیل کرده در فلان رشته تخصصی داریم اصلا از آن بالاتر 

چه کسی خادم است چه کسی خائن چه کسی بسیار در یک موضوع تلاش کرده و به نتایج عالی رسیده است و یا از آن بالاتر چه امکاناتی در کشور وجود دارد

در جریان آتش سوزی برج پلاسکو نیاز به تجهیزات خاصی بود که در اختیار آتش نشانی نبود 

بعد از رادیو و تلویزیون آنهم پس از ریزش ساختمان در خواست می شد این خنده دار نیست گریه دارد

در دو کیلومتری محل آتش سوزی امکانات بسیار مجهز وجود داشته و مسئولین بی خبر بودند

حتی بهترین کارشناس آتش نشانی ( از بازنشسته گان خود سازمان که در زمینه ساختمانهای فلزی تجربیات خوبی داشتند وجود داشت ) که بعضا هم پیشنهاد تخلیه نیروی انسانی از برج در همان لحظه های اولیه داده بودند و اعلام کرده بودند برج تخلیه کنید اجازه بدهید بسوزد فقط مراقب باشید آتش به ساختمان های مجاور سرایت نکند 

اگر عمل شده بود فقط ضرر زیان مادی داشتیم امروز نه فقدان عزیزان از دست رفته را

اول نیاز به یک بانک اطلاعات کامل از نیروی انسانی با قید تمام ویژه گی ها وحتی سابقه خانوادگی اشخاص تحت یک سازمان مستقل ( اعضاء آن نباید گروهی و وابستگی جناحی داشته باشند )

تحت نظارت همان اتاق فکر ( اندیشکده مطالعات استراتژیک) تشکیل شود تا یاری کننده سازمان های دولتی و ملی شود

اصلا" کسی که اطلاع کافی از نیرو و امکانات خود نداشته باشد قادر نیست برای هر کاری از آنها استفاده کند نتیجه همین می شود که می بینید

چقدر نیرو هرز می رود چقدر سرمایه که بلا استفاده اسقاط می شود

دوم یک اینترنت ملی که بتواند تمام اطلاعات ملی خصوصی و دولتی از آن استخراج کرد 

حتی بهتر است به اینترنت جهانی وصل نباشد

و تازه اصلی ترین کاربرد این اینتر نت ملی در اختیار گذاشتن اطلاعات قراردادهای دولتی و ملی در اختیار همگان تا از طریق روابط خاص و زد و بند نتوان به ضرر ملت قرارداد بسته شود 

در واقع این اینترنت ملی عرصه اصلی شفافیت دولت و بانکها باشد. 

این موضوع اتاق فکر در تمام دنیا سابقه دارد حتی در این اواخر آلمانی ها در دو جنگ جهانی و 

آمریکایی ها همینطور حکومت شوروی سابق به لطایف حیل دست به جمع آوری بزرگان و متفکرین خود می زدند تا برای استراتژی و تاکتیک های حکومت خویش راه های بهتر و کم هزینه تر پیدا کنند

در این سالهای بعد از جنگ جهانی دوم این اتاق فکر ها تحت نام اندیشکده و حتی اندیشکده راهبردی

در آمریکا  اندیشکده رند یا اندیشکده بروکینز  یا تحت نامهای اندیشکده استراتژیک مطالعات 

اکنون در آمریکا هزاران نفر فکر می کنند و حقوق می گیرند تا طرح دهند کجا چکار کنیم بنفع آمریکا شود 

کجا جنگ بومی بپا کنیم تا طرفداران ما پیروز شوند حتی کجا دخالت نظامی کنیم الی آخر

حتی عقب افتاده های سوسمار خوار اکنون دهها موسسه و اندیشکده مطالعات استراتژیک دارند

حالا در جمهوری اسلامی یک مرکز یا اندیشکده پیشرفته وجود ندارد هرچه هست خالی از متخصصین 

استخوان سفت کرده مومن و متقی است یا از این دکترهای الکی مدرک گرفته که یک مقاله بدست خودش نوشته باشد ندارد اگر هم دارد تقلبی است

حالا نگاه کنید به رئیس اندیشکده بروکینز یکصد چهارده کتاب و 240 مقاله در کارنامه دارد

دیگر از این کشورهای عرب همسایه عقب تریم خودشان چنین دانشمندی ندارند دانشمندان غربی که استخدام کرده اند بعضی تا هفتاد کتاب و مقاله در کارنامه خود دارند

اصلا اکنون دیگر لوایح و پیشنهاد قوانین  خام به مجالس مقننه کشور ها نمی رود مگر از طریق این اتاق های فکر از این اندیشکده های استراتژیک روی ان کامل کار می کنند چند تا دانشمند بعد به مجلس (شورای اسلامی) پیشنهاد می دهند

گذشت آن موقع که حسن علی بنا یا احمد بابا (راننده وانت) بر بزرگترین  سمت قانون گذاری قرار بگیرد مگر قانون گذاشتن درست کردن آب دوغ خیار است که هر ننه من غریب براین و ان پست 

می نشانیم ( از نوشتن این اسمهای کوچک منظور شخص خاصی ندارم فردا حرف حدیث درست نکنید)

چرا جمهوری اسلامی اتاق فکر اندیشکده استراتژیک ندارد 

این سیستم به رهبری کمک بزرگی میتواند بکند ( توضیح اینکه این اتاق های فکر فقط اندیشه پخته شده خود را به مسئولین و مجالس قانون گذاری ارائه می دهند از خود هیچ اراده  و قدرت اجرایی ندارند) 

ما یاد گرفته ایم تقلبی هر چیز درست کنیم مانند پهلوان یالانچی پهلوان الی غیره

آنچه تحت همین نام که وابسته به نهاد ریاست جمهوری فعالیت می کند ظرفیت و جوابگوی 

نیاز های جمهوری اسلامی ایران نیست باید سازمانی بزرگتر و تخصصی تر تحت نظارت رهبری

( فراتر از یک رئیس جمهور 4 یا هشت ساله ) برای کل نظام پایه ریزی شود

و نتیجه تحقیقات و بایدها و نبایدهای آن از طریق سه قوه پیگیری شود 

مجلس اصلی ترین رکن قانون گذاری در جمهوری اسلامی ایران است

مجلس اصلی ترین رکن نظارت بر اجرای قانون در جمهوری اسلامی است

متاسفانه از این دو وظیفه اصلی فقط اولی بصورت آبکی و غیر تخصصی و غیر مثمر ادامه دارد دومی هم به امان خدا رها شده است 

گاهی برای خالی نبودن عریضه یک گزارش تحقیق و تفحص از یک ارگان یا سازمان با سانسور منتشر 

می شود . بعد هم هیچ پیگیری در مورد کم کاری ها و مقصرین انجام نمی شود.

آنچه که قانون اساسی برای مجلس شورای اسلامی اختیارات بسیار گسترده است که متاسفانه انجام نمی شود 

آنچه قانون اساسی برای مجلس تعیین کرده کافی و لازم است 

اما در اجرا با کاستی های که به وجود آمد این قدرت عظیم و موتور پر قدرت توسعه جمهوری اسلامی تبدیل شد به یک مجلس خوش وبش دوستانه با پانزده عضو فعال + تعدادی دلال قدرت و ثروت

که یا برای شخص خود دلربایی می کنند یا برای گروه یا اشخاص با نفوذ خارج از مجلس

و حتی کمپ گروهی برای بدست گرفتن منصب های کلیدی کشور 

داخل مجلس معمولا بسیار شلوغ است همه مشغول هستند اما به سخن ران کسی توجه ندارد 

و عدم شرکت نمایندگان در رای گیری ها باعث شده تا قانون های آبکی تصویب شود

(نقل قول از نماینده خمینی شهر در مجلس 1395)

تقلب از روی رای دیگری و عدم توجه مستمر به تریبون و حضور آبکی در مجلس

گاهی آمار حضور در ساختمان مجلس بیش از 250 نفر است اما عده حاضر در رای گیری به حد نصاب 180 نفر نمی رسد

در بعضی دوره ها از 270 نماینده مجلس تا نصف معلم یا سخن ران از شهر های ایران بودند با ترکیب

بالای 50% زیر کاردانی در هیچ موردی تخصص خاصی نداشته اند

تازه بسیاری از این نماینده ها یا زندانی زمان شاه بودند یا اسیر جنگ تحمیلی (سالها  در قرنطینه ) یا روحانی خوش شهرت شهر های مختلف و حداکثر اطلاعات روزنامه ای داشته یا دارند

تازه گی ها هم از این فوق لیسانس یا دکتر های سهمیه ای به جمعشان اضافه شده

دکترهای با نمرات ناپلئونی که سخت بی سواد هستند

در یک دوره ای خودم با یکی از این اشخاص سرشناس در دوره کارشناسی ارشد هم گروه بودم

هنوز 26 واحد از دوره درس تمام شده بود اعلام کردند ایشان در دوره دکترا قبول شده است

لذا درخواست کردند نمرات نامبرده را تکمیل کنند تا به دوره دکترا بروند استادید مستقیم ما از دادن نمره خودداری کردند 

یکی دو دکتر از دانشکده دیگری آوردند از ایشان امتحان گرفته نامبرده را قبول و به دوره دکترا فرستادند

حالا کلا" سطح سواد در دانشگاه های ما پایین آمده بخصوص در دوره های علوم انسانی و ......

اما این سطح بی سوادی در بسیاری از مسئولین که در ضمن خدمت تحصیل کرده اند و یا از سهمیه های خاص جهت دریافت مدارک بالا معرفی شده اند در دنیا بی نظیر است 

حالا یک دروغی به ملت گفتید ایشان دکتر هستند چرا مقدرات یک کشور به این آقا می دهید خود می دانید که خالی است 

گاهی وقتها دیده می شود بالاترین مقامهای کشور از یک سخنرانی عادی هم بر نمی آیند حتی از روی کاغذ تازه مصاحبه ها  با تمام سانسورها نشان می دهد چقدر در این زمینه مشکل وجود دارد

اعتراض  من به مدارک داده شده تنها نیست به اینکه سمت های حساس به این اشخاص سپرده میشود هم هست  

نتیجه اینست شخص خود را عالم دهر می داند و هر کاری انجام می دهد در نتیجه ملت (اسلام) باید خسارت آنرا پرداخت کند

من دو پیشنهاد دارم با توجه به اینکه تنها تحصیلات در مقام نمایندگی مجلس کار ساز نیست

1- هر نماینده برای انتخاب شدن باید مدرک کارشناسی ارشد و دکتر ی داشته باشد ( مدارکی که پیوسته اخذ شده یعنی بعد لیسانس بلافاصله به دوره بعد رفته و تحصیل حین خدمت و استفاده از سهمیه تحصیلی نداشته باشد) و. پس از بیست سال تجربه کاری بتواند نماینده مجلس شود

2- ما نمایندگان به دو گروه تقسیم کنیم یک گروه از هر شهر یک نماینده سیاسی (با هر سطح سواد) و گروه دوم نمایندگان متخصص از هر حوزه نمایندگان مناسب آن شهر مثلا شهر کشاورزی نماینده متخصص و سابقه دار کشاورزی از شهرهای صنعتی نماینده متخصص و سابقه دار صنعت همینطور معدنی نفتی بندر و گمرک بازرگانی آبخیز داری گل و گیاه و.....

بعد قوانین کشور توسط این گروه دوم به تصویب برسد

با این مجلسی های همه کاره (هیچ کاره) به جای نخواهیم رسید 

مثل این ماشینهای غذا ساز 

که روی آن نوشته می شود 18 کار انجام می دهد اما در عمل نه سبزی خرد کن است نه گوشت چرخ کن نه مخلوط کن نه آبمیوه گیر فقط یک کار خوب انجام می دهد تلف کردن مواد اولیه  

با توجه به اینکه آمریکا نتوانست هم پیمان قوی برای تحریم اقتصادی ایران پیدا کند و با توجه به انزوا نسبی در برخورد با ایران 

دست به دو روش قدیمی تهدید تجاری طرفهای خود و حتی کلیه کشورهای دنیا زد

در واقع گروه تندرو حاکم بر کاخ سفید از ترس شکست در خروج از برجام نوعی وحشیگری و خشونت از خود بروز داد؟

که تا کنون سابقه نداشته است این خود یک طرح تهدید کننده اقتصاد دنیا و کشورهای آزاد محسوب می گردد

تهدید به جریمه های سنگین تهدید به جلوگیری به تجارت با آمریکا و...................

نشان از عصبانیت بی اندازه ترامپ و گروه او دارد.

طرح دیگر مورد استفاده ترامپ تروریسم تجاری است دست به دامن سوروس ها و شرکت های تجاری گمنام برای ایجاد هزینه سنگین تجاری و زیر میزی بر علیه ایران 

همانطوری که در تحریم عراق شرکت های واسطه ای نفت در مقابل غذا و فروش های زیر میزی به عراق نقش داشتند

همانطوری که اجناس آمریکا در بازار ایران به وفور پیدا می شد در دوران قبل از برجام بطوریکه یک شرکت آمریکایی فقط ذر یک سال یک میلیارد دلار  کالا به ایران فروختند

حرکت ضد اقتصادی تهران باعث شد که مجرای فروش و حواله ارز خارجی از ایران خارج شده و در دوبی ساکن شود این اتفاق بیست سال پیش و شاید هم بیشتر انجام شد

اما اینک این جامعه ایرانی صرافان ارز مورد سوءاستفاده آمریکا برای ترور قیمت ارز بوسیله امارات و عربستان قرار گرفته اند؟

این التهاب لحظه ای بازار ارز نشان از تروریسم اقتصادی آمریکا به کمک کشورهای عربی منطقه دارد

شرکتها و اشخاص متمول با ماهیت ناشناس و یا در پوشش مشغول تخریب بازار ایران هستند

این حرکات به همراه ترس و اضطراب حکم فرما شده در بین سرمایه داران ایرانی 

زمینه خروج عظیم ارز و سرمایه را فراهم کرده

متاسفانه دولتمردان ایرانی نادانسته به این نا امنی روانی اقتصادی با دریافت مالیاتهای افزایش یافته از موضع قدرت به شدت دامن زده اند؟

آنچه در خارج حکم فرما است تروریسم اقتصادی آمریکایی ها با همکاری سعودی ها و اماراتی ها است

آنچه در داخل حکم فرما است حماقت ندانم کاری و تعلل و حتی خشونت فیزیکی برای وصول عوارض مالیات بیمه تامین اجتماعی است

این دو قیچی هم زمان و هم آهنگ دارند اقتصاد ایران پاره می کنند؟

آنچه که باید اکنون ما انجام دهیم؟

اول باید فشار داخلی به فعالان اقتصادی به صفر برسانیم؟

دوم طرفهای عرب با تطمیع یا تهدید از دور خارج کنیم 

حتی فشار سیاسی یا فیزیکی

هشدار به آمریکا و تهدید شرکت های آمریکایی فعال در خاورمیانه حتی تهدید اجناس آمریکایی

تحریم ورود کالا کشتی و حتی هواپیمای آمریکایی به منطقه؟

و تحریم وسیع کالاهای آمریکای در کلیه کشورهای هم پیمان؟

بالا بردن هزینه امنیت آمریکایی ها در منطقه و تحریم هر شرکت و کشوری که با آمریکا کار می کند؟

سرمایه دار بطور کلی ترسو است وقتی هزینه ها بالا برود خود به خود منطقه را ترک خواهند کرد.

چالش برای کالای آمریکایی در خاورمیانه 

به معنی از دست رفتن یک بازار 300 میلیارد دلاری است؟

این برای اقتصاد زانو زده آمریکا به منزله مرگ است

در مقابل تروریسم آمریکایی تروریسم و در مقابل تهدید باید تهدید کرد

ایران می تواند با شراکت هم پیمان نان خود تمام آسیای جنوبی شمالی و خاورمیانه را برای اقتصاد آمریکا نا امن کند

این بازی نا برابر  باید پایان پذیرد 

وگرنه این حرکات آمریکا نشان از خواب شوم گروه ترامپ دارد؟