automn

راهبرد نجات اقتصاد ايران

automnRight
social
about درباره وبلاگ
# موضوعات
#

راهبرد نجات اقتصاد ايران

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 227 ) افزایش مرگبار شاخص فلاکت ایران تا یکی مانده به آخر ؟

دوشنبه نوزدهم 6 1397

شاخص فلاکت (به انگلیسی: Misery index) یک نشانگر اقتصادی است که توسط اقتصاددان آرتور اکان تبیین شده‌است و از افزودن نرخ بیکاری به نرخ تورم بدست می‌آید. باور بر این است که تورم فزاینده در کنار بیکاری رو به افزایش برای یک کشور، هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی در بر خواهد داشت. 

بر اثر افزایش بی سابقه قیمت ارز و تورم سه برابری در راه و افزایش بیکاری رتبه جهانی فلاکت ایران از رتبه 10 تا 15 تا مانده به آخر جدول یکی مانده به آخر یعنی مفلوک ترین کشور دنیا بعد از ونزوئلا تبدیل شدیم .

شاید ما هیچوقت ونزوئلا نشویم اما یک پله ای ونزوئلا حرکت کردن اکنون نصیب ما شده؟

یک روزی اگر به شوخی کسی می گفت ارز ده هزار تومانی خیلی ها عنوان غیر ممکن بکار می بردند.

اما اکنون کسی بگوید ارز صد هزار تومانی برای خیلی ها باور کردنی است.

این افزایش فلاکت تبعات اجتماعی سنگینی خواهد داشت مانند خودکشی اعتیاد خود فروشی فحشا مواد مخدر قاچاق اقتصاد زیرزمینی بطور کلی هر گاه اقتصاد رو زمینی خوب کار نکند اقتصاد سیاه و زیر زمینی خوب رشد خواهد کرد.

دو سال طول می کشد تا تبعات کامل این فلاکت بصورت کامل بروز کند.

متاسفانه این تبعات به علت فساد اداری و بهره بانکی بسیار بالا در کشور ما بسیار بیشتر از کشورهای دیگر بروز خواهد کرد. ( شک نکنید دو سال است هشدار کتبی می دهم هر چه گفته و نوشته بودم شد. امیدوارم حداقل این دروغ باشد خواب باشد اما اینطور نیست)

 یک مشکل بزرگ جامعه تحصیل کرده و روشنفکر های ما اینست که همه تغییرات را لازم می دانند اما هیچ اتفاق نظری برای چگونگی تغییر و راه حل ها وجود ندارد.

در حالیکه تعداد مردم عادی و خوب بسیار زیاد تر از کسانی است که این فساد و پلشتی را می پسندند ؟

اما یک راه مشخص یک رهبر یک راهبرد که همه روی ان متفق نظر باشند وجود ندارد؟

من پیشنهاد می کنم یک راه حل سیاسی و اقتصادی مورد توافق جامعه اقتصادی کشور ( مانند نامه 38 اقتصاد دان) با متن اقدامات نجات سیاسی اقتصادی کشور نوشته شود .

این متن توسط همه مردم دانشجویان و فارغ تحصیلان و صنعت گران و کشاورزان همه امضاء شود با درج کد ملی من پیش بینی می کنم حداقل پنج میلیون امضاء خواهیم داشت .

اگر چه طبق قانون اساسی این نامه ها نقشی در تغییرات ندارد اما کدام حاکمیت است که بتواند نسبت به پنج تا ده میلیون امضاء تغییر بی اعتنا باشد.

امروز شکی نیست این افزایش نرخ ارز با چراغ سبز آمریکا شروع شد اما با لبیک دولت روحانی و کودتا گران اقتصادی داخل روبرو شد.

شکی نیست دولت روحانی هیچ کاری نخواهد ( هم نمی تواند هم نمی خواهد)

رهبری هم قصد دخالت ندارد. این مجلس هم در سکرات پولهای دریافتی به مرخصی ابدی رفته است.

اما یک نامه با چند ده میلیون امضاء می تواند پشت هر دولتی را به خاک بمالد.

این نامه باید دارای راه حل اقتصادی و یک شورای مراقبت اجراء باشد تا دوباره آقایان به بیراهه نروند.

این منطقی ترین امکان بر خورد با دولتی است که ابتدایی ترین حق اعتراض مسالمت آمیز طبق قانون اساسی را بر ملت نمی تابد تحمل نمی کند.

اصلا صدر این نامه باید درخواست اجرای قانون اساسی باشد؟

قانون اساسی که هیچگاه اجرا نشد؟

در خواست دادگاه قانون اساسی باشد.

برای کسانی که می خواهند تغییر در کشور داشته باشند این بزرگترین فرصت است.

(0) نظر

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 226) کودتا کنندگان ارزی چه کسانی هستند.چه هدفی دارند؟

شنبه هفدهم 6 1397

پس از سالهای طلایی دفاع مقدس شروع دولت سازندگی مصادف شد با بی پولی عظیم در کشور جنگ تمام شده بود .

اما برای بازسازی و شروع مجدد کار هم دولت هم بخش خصوصی نیاز به سرمایه و وام داشتند دولت سی کرد از منابع خارجی وام تهیه کند با امتناع بانکهای خارجی و شرایط استعماری بانک جهانی این پروژه زیاد موفق نبود جزء چند وام کوچک ؟

بهر حال بانکهای ایرانی هم بسیار سخت و کم قادر به اعطاء وام بودند؟

این دو مشکل سبب شد تا کسانی که در دوره جنگ دست به سرمایه اندوزی کرده بودند یا کسانی که از قبل سرمایه ای داشتند بسیار مورد توجه کنند ؟

"ترک تازی " بعضی سبب شد تا اولین نفوذ ها در دولت جمهوری اسلامی ایران به مدد سرمایه ها رقم بخورد نگرش تیم اقتصادی وقت که گرایش شدید به غرب داشت ( همین تیم دکتر نیلی و شرکا )

باعث ارجاع پیمانکاری پروژه های بزرگ کشور به بعضی سرمایه داران شد؟

نتیجه با دخول آرام آرام این گروه های سرمایه دار به اقتصاد ایران با گرانی ها پشت سر هم ارز سرعت گرفت کم کم این گروه توانست بسیاری از مدیریت های درجه دوم نظام به تصرف خود در آورد؟

مدیریت ها در دولت های بعد آرام آرام به سمت مدیر کلی و مشاور وزیر ارتقا پیدا کردند این رویه یک کودتا مدیریتی بود با شیب ملایم به تدریج تمام صفحه شطرنج وزارتخانه های کشور را به تسلط آقایان در آورد

همین گروه هر که را در مجموعه دولتی با خود هم نوا می کردند در صورت مخالفت بر کنار می کردند؟

ای شبیخون فرهنگی با به لباس نظام در آمدن ریش و تسبیح در دست گرفتن همراه بود؟

اینان کار خود را می کردند صرف نظر از اینکه چه کسی بر مسند رئیس جمهوری تکیه کند؟

کار به جای رسید که گروه های مافیایی مختلف تشکیل شد از جمله مافیا در وزارت صنایع کوچک و بزرگ سابق هر موافقت اصولی صادر نمی شد تا مگر به این گروه ها تعلق باید داشته باشد یا مبلغ کلانی رشوه پرداخت شود 

فرض کنید برای موفقت اصولی تسویه روغن باید پنجاه تا هشتاد میلیون تومان پرداخت می شد علاوه بر هزینه های مرسوم دولتی ( این رقم در زمان خودش بیشتر از قیمت یک کارخانه ارزش داشت)

این شبیخون فرهنگی چون تمی توانست سمت های درج یک کشور تصرف کند ( چون رای  مجلس خبرگان و دیگر نهاد ها لازم بود ) لذا این گروه تصمیم گرفت با خرج کردن پول کسانی را به سر کار بیاورد که یا موافق آنها باشند یا آدمهای بی حال و بی خط باشند تا بتوان با حضور آنان کار خود را انجام دهند؟

لذا بارها دیده شده بود وزیر و معاون یک کاری می خواستند اما این گروه مخالفت می کردند و در عمل همان درخواست خود را با بهانه های واهی و ( کارشناسی شده ) دنبال می کردند.

رهبر انقلاب یک در خواستی اعلام می کند و تقاضای اجراء ان را دارد این کار به نفع انقلاب است به نفع مردم است .

اما با وجود اعلام همراهی رئیس جمهور و وزیر مربوطه این کار در بدنه اجرایی هرگز انجام نمی شود ؟

هر گز پیگیری نمی شود؟

این کار برد این گروه کودتا چی است .

اینان چنان سمت های درجه دوم و سوم تا کوچکترین مدیریت ها را به تصرف خود در آورده اند که یک وزارتخانه عریض و طویل بسیار بزرگ نه تنها فاقد کار آیی شده بلکه بر ضد هدف تشکیل خود تبذیل شده است .

بنویسید وزارت صنعت معدن تجارت بخوانید وزارت ضد صنعت ضد توسعه معدن ضد توسعه بازرگانی

ضد اقتصاد مقاومتی؟

این گروه چنان بر کار مسلط و سوار شده اند که بیرون کردن آنان بیش از سی سال طول می کشد؟

نتیجه این بود کم کم تمام خصوصی سازی ها به تصرف آقایان در آمد

گروه خصولتی ها هم یکی از دست پخت های اینان بود .

کم کم تصرف خودرو سازی ها ( ابتیاع کلان سهام ) ابتیاع شرکت های بزرگ دولتی با خرید و تصرف سهام.

با شروع تاسیس بانک های خصوصی این گروه دست به خرید ابتیاع بانک های خصوصی کردند؟

یا حتی با کودتا این بانکها را تصرف کرد.

نمونه تسلط بر بانک پارسیان با شبه کودتا و گول زدن احمدی نژاد؟

خلاصه اکنون بیش از 85 درصد سرمایه کشور متعلق به کودتاچیان است؟

اینان با کمک اهرمهای مدیران دولتی و سیاسی بعد از دوره احمدی نژاد خود را مالک حقیقی ایران می دانستند؟

در واقع هم مالک ایران اینان هستند.

تمام صنایع بزرگ مال اینان است تمام سپرده های بانک ها ( 85%) مال اینان است تمام زمین های بزرگ ایران مال اینان است .

بیش از 65 درصد ساختمان های ارزشمند ایران متعلق به اینان است . صنایع خودرو سازی مال اینان است صنایع دارو سازی و توزیع دارو مال اینان است

امتیاز واردات خودرو مال اینان است امتیاز واردات روغن نباتی علوفه و نهاده های دامی مال اینان است.

امتیاز واردات بسیاری از کالاها اختصاص به اینان دارد.

قدرت به تصویب رساندن هر قانون یا کنسل کردن هر قانونی را در مجلس دارند.

قدرت بر کنار کردن هر سمت در ایران غیر از رهبر و رئیس جمهور دارند.

اگر اینطور پیش روند در آینده نه چندان دور بر این دو هم مسلط خواهند شد.

تمام اینان در صد اسم فامیل خلاصه می شود 

من بنا ندارم اسامی ذکر کنم اما می توانید برای اطلاع اسامی سهام داران بلوک و صاحبان بانک های خصوصی از اینترنت بگیرید تا خیال تان هم راحت شود تا بخواهید سند و مدرک وجود دارد

هزار میلیون سند مالکیت و هزار میلیون سند سهام .

اینان در شش سال گذشته چون صاحب بانکها بودند و تقریبا تمام سرمایه های به سپرده گذاشته مردم را مال خود می دانستند و در پروژه های ساختمانی و مال سازی خود سرمایه گذاری کرده بودند متحمل زیان شدیدی شدند؟

همینطور رکود اقتصادی بازار واردات را هم کم رونق کرده بود.

چون هم ساختمان های ساخته شده فروش نرفت هم مجبور شدند حجم عظیمی سود سپرده تحویل دیگران دهند.

اینان را متحمل زیان شدیدی کرد شش سال کاسبی نه چندان جالب و فروش نرفتن آپارتمانها اینان داشت نابود می کرد.

یک دفعه صدای ترامپ بلند شد صدای ترامپ یک چراغ سبز بود برای شروع کودتا 

کودتای ارزی؟

اینان اصلی ترین استقبال از ترامپ کردند اینان با این کودتا صاحب 95 درصد اقتصاد ایران خواهند شد؟

اینان با این کودتا صاحب قدرت بیشتری خواهند شد؟

اینان با این کودتا در واقع تعیین کننده دولت در آینده نزدیک خواهند بود؟

حالا چرا آقایان و نشریات شان دارند آدرس عوضی می دهند.

چرا دارند نهاد های نظامی را متهم می کنند ( سپاه پاسداران )

چون با این کودتا زنجیره تسلط اینان بر اقتصاد ایران تکمیل خواهد شد و تمام نهاد های به تملک در خواهد آمد غیر از سپاه ؟

در واقع سپاه تنها نیروی بالفعل و بالقوه در ایران باقی می ماند که می تواند هم بر علیه این گروه عمل کند اقتصاد ایران اداره کند و هم ضد کودتا بزند ( دیگر دولت قادر به این عمل نیست تسلیم شده تصرف شده ) که به تسلط این گروه در نیامد؟

لذا باید سرکوب شود.

باید از صحنه بازی حذف شود باید از پیش محکوم شده باشد.

در واقع درصد اقتصاد تحت تسلط نیرو های انتظامی بسیار محدود است زیر پنج در صد اصلا تنها بانک توزیع وام برای افراد عادی همین بانک انصار است.

در واقع سپاه حمال دولت بوده و هر کجا دولت خواسته سپاه با نیرو و سرمایه اجتماعی خود به کمک دولت رفته؟

و نقش اقتصادی سپاه بسیار ضعیف بوده .

 اگرچه بعضی از سپاهیان سابق در شرکت های اینان نقش دارند اما سازمان سپاه نقش مثبت در ایران داشته است.

لذا اینان نگران ضد کودتا برای اموال تصرف شده هستند فقط همین؟

(0) نظر

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 225 ) ادامه سلسله حماقتهای ارزی و صراط مستقیم؟

چهارشنبه جهاردهم 6 1397

ادامه حرکت جستجوی کوچه به کوچه جهت یافتن انبارهای مردم  و ارسال مرتب بخشنامه های متعدد برای ترخیص کالا از گمرک و خرید ارز و ثبت سفارشات یک ملقمه عجیب از نا امنی و نا استواری دولت را به نمایش گذاشته است که نتیجه آن سر در گمی وارد کنندگان و خریداران کالا و بطور کلی سر در گمی کل بازار ایران و نبود امنیت شغلی و نبود امنیت برای صاحبان کالا نبود امنیت برای تجار و در خاتمه ان کس که باید خود موجب امنیت و ثبات گردد خود شده است بزرگترین نا امنی و بهم زننده بازار و کشور ؟

در نهایت این راه به قبرستان کار و کوشش و فرار سرمایه ها و خسران و حسرت نابودی و نیستی خواهد

انجامید. در واقع اندیشه های احمقانه مدیران دولت روحانی کمر به قتل اقتصاد ایران زده اند

گویی دولت ته مانده عقل و درایت در کاسه کلافگی و گمراهی و حماقت و عجله  دست پاچه گی گم کرده است

بازنده اصلی مردم خواهند بود که از بدست آوردن یک قوت لایموت هم محروم خواهند شد.

بگذارید 2 دقیقه مصاحبه مدیر کل گمرک را برایتان تحلیل کنم یک بی سرپا احمق تمام تحت عنوان دکتر که حرف زدنش را بلد نیست یک دهاتی با لهجه غلیظ و با صورتی ریش آلوده و ادعای بسیار؟

اولا این آقا چرا صاحب سمت شده چون سه فاکتور روی میز گذاشته است 

ا- پارتی و معرف  2- مدرک تحصیلی 3- سابقه کار در سازمان مربوطه

پارتی که مشخصا جناحی و حمایت مالی جناحی است پس ارزشی ندارد ( سند حمایت از کسانی که او را معرفی کرده اند به راحتی می توان روی میز گذاشت)

مدرک تحصیلی هم ارزشی ندارد چون پشت این مدرک حین کار  تحصیل نیمه وقت دریافت شده هیچ اندیشه کار و پژوهش و نبوغ وجود ندارد یک مدرک تو خالی با نمره ناپلئونی  التماسی و حتی پولی ابتیاع شده سابقه کار در گمرک در سطوح پایین هم فاقد ارزش است این سابقه کار در ستاد است که ارزش دارد پس انتصاب بابت هیچ؟

این آقا امروز که کاغذ در بازار وجود ندارد به بازرگان وارد کننده کاغذ گفته است برو کالا را برگردان کالا را فقط شرکت ایکس باید وارد کند؟

یا هزاران کالا و مواد اولیه منتظر ترخیص در گمرک با اشکال تراشی های احمقانه گاه مغرضانه و گاه خیانت کارانه خوابیده است .

عدم ترخیص کالا از گمرک خود یک خود تحریمی خیانتکارانه است و نتیجه آن فرار سرمایه ها و نا امیدی از کسب کار و توقف معدود واحد تولیدی است .

پلمپ کردن انبارها و توقیف انبارها هم نتیجه عکس خواهد داد>

اولا اگر احتکاری باشد باید اتحادیه صنفی مذکور آن را تایید کند صرف موجود بودن مقدار کلانی کالا در یک انبار مفهوم احتکار ندارد.

اولا صاحب کالا مختار است کالا را به نرخ روز بفروشد دوم یک عمده فروش که روزانه صد هزار آیتم به بازار عرضه می کند حق دارد از هر کالا چند میلیون داشته باشد اگر موجودی او بیش از مصرف یک سال فروش او باشد شاید مفهوم احتکار داشته باشد 

در بعضی اقلام حتی موجودی دو سال در انبار احتکار نیست.

مانند لوله آلات مانند آهن آلات مانند ابزار آلات اصلا این احتکار از صدر اسلام برای مواد غذایی و خوراکی و مایحتاج داروی و درمانی بوده نه برای سایر اقلام آن هم به شرطی که صاحب انبار یک مدت طولانی از فروش خودداری کرده باشد؟

انباری که صبح تا شب درب آن باز است حتی هفته ای دو روز کالا از آن فروخته می شود مفهوم احتکار ندارد.

حالا شما همه زمینه های کار کاسبی تولیدی خرید فروش را نا امن کنید نتیجه این می شود مردم سرمایه خود را زیر بالش پنهان کنند زیر بالش ارز خرید و فروش کنند اصلا همه شغلها را تعطیل کرده اید.

خوب صاحب آن شغل هم چاره ای ندارد جز خرید و فروش ارز اگر همینطور ادامه دهید باید رئیس جمهور را هم در صف خرید ارز پیدا کنید شما خودتان همه را به سمت ارز حول می دهید؟

می گویید نه نگاه کنید تمام این نا امنی ها گرفتن زوری مالیات عوارض شهرداری عوارض صنعتی بیمه بیمه اداره کار بیمه صنفی هزینه های بالای صنفی اتحادیه ای کار و کوشش  مالیات 9/5 درصدی ارزش افزوده راهی به غیر از زیر میز و خرید فروش ارز و سکه برای مردم باقی نگذاشته است.

نه برای کسی که می خواهد به خارج مهاجرت کند حتی برای کسی که می خواهد در داخل هم کار کند راهی به غیر از مواد افیونی ارز و زیر میزی باقی نگذاشته اید.

اما سر سلسله این حماقت ها خود آقای روحانی است؟

این آقای روحانی شما مرده است آبروی ندارد اصلا یک مرده را که بی آبرو هم شده از بس دروغ گفته از بس با مردم رو راست نبوده به سرداری سپاهی گذاشته اید که برود با دشمن جنگ کند.

این خود شکست خورده خائف و ........است آبروی ندارد که مقابل دشمن بایستد سربازانش به او اطمینان ندارند حرف شنوایی  ندارند چطور می خواهید بی سرمایه اعتماد او را سردار سپاه کنید.

او مرده سیاسی ورشکسته اخلاقی ورشکسته عمل ورشکسته تدبیر ورشکسته اقتصادی است؟

چرا سرمایه کشور اقتصاد کشور حیثیت کشور در دستان یک مرده می گذارید تا برای شما کاری کند؟

او هیچ بازدهی غیر از شکست برای کشور ندارد.

شکست کشور شکست حاکمیت شکست جناح و شکست رهبری است شکست اقتصادی ارزی شکست حیثیتی برای اسلام است.

آیا اسلام اینقدر بی کس و کار بی فکر شده تا دروغ گویی خود بزک کننده خود خواه گستاخ سمت پرست را به عنوان سردار و نوک حمله بگمارد؟

راه حل همان است که گفتم دو سال است نوشته ام راهبرد شماره (1)

تعیین فرمانده ستاد جنگ اقتصادی و عزل روحانی و اعلام وضعیت فوق العاده اقتصادی.

و سیستم جهادی برای عمل انقلابی اسلامی شرح آن را نگاه کنید.

در غیر این صورت خودتان را برای دلار یکصد هزار تومان به بالا و 70 میلیون فقیر مطلق آماده کنید.

(0) نظر
X